English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3213 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
landed weight U وزن کالا هنگام تخلیه
landed terms U قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
staithe U محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
staith U محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
unload U تخلیه کردن
evacuate U تخلیه کردن
drained U تخلیه کردن
drain U تخلیه کردن
draining U تخلیه کردن
vacating U تخلیه کردن
vacates U تخلیه کردن
vacated U تخلیه کردن
vacate U تخلیه کردن
disembarks U تخلیه کردن
disembarking U تخلیه کردن
disembarked U تخلیه کردن
disembark U تخلیه کردن
drains U تخلیه کردن
evacuated U تخلیه کردن
to offload U تخلیه کردن
evacuates U تخلیه کردن
evacuating U تخلیه کردن
unloads U تخلیه کردن
disembarkation U تخلیه کردن
unloaded U تخلیه کردن
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to block and bleed [valve] U مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
diffusion U تخلیه کردن بافشار
degasify U تخلیه کردن گاز
evacuate U تخلیه مزاج کردن
evacuated U تخلیه مزاج کردن
defecated U تخلیه کردن شکم
road clearance U تخلیه کردن جاده
defecating U تخلیه کردن شکم
exhausts U تخلیه کردن خروج
defecate U تخلیه کردن شکم
evacuates U تخلیه مزاج کردن
defecates U تخلیه کردن شکم
exhaust U تخلیه کردن خروج
evacuating U تخلیه مزاج کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
direct objects U کالا اعتراض کردن
release U ترخیص کردن کالا
releases U ترخیص کردن کالا
to offer U عرضه کردن [ کالا]
acceptance of goods U قبول کردن کالا
object U کالا اعتراض کردن
to boycott goods U تحریم کردن کالا
objects U کالا اعتراض کردن
released U ترخیص کردن کالا
objected U کالا اعتراض کردن
objecting U کالا اعتراض کردن
indirect objects U کالا اعتراض کردن
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
lot U کالا بقطعات تقسیم کردن
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
stowage U حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
lighter U با قایق باری کالا حمل کردن
plundrage U غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
lighters U با قایق باری کالا حمل کردن
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
passing action U عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
interchanging U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
corona U تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
coronas U تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
to make a complaint [about] U شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
discharges U تخلیه
LSD U تخلیه
evacuating U تخلیه
stripping U تخلیه
exhaust U تخلیه
exhausts U تخلیه
evacuates U تخلیه
unloading U تخلیه
discharge U تخلیه
evacuated U تخلیه
emptying U تخلیه
disembarkation U تخلیه
evacuation U تخلیه
discharged U تخلیه
unstuffing U تخلیه
evacuate U تخلیه
depletion U تخلیه
landing, storage, delivery U تخلیه
brush discharge U تخلیه جارویی
abreaction U تخلیه هیجانی
depopulation U تخلیه جمعیت
discharge U تخلیه بار
tipper U تخلیه کننده
blow off U شیر تخلیه
depletion area U ناحیه تخلیه
air evacuation U تخلیه هوایی
point discharge U تخلیه نقطهای
quitting U تخلیه خانه
quit U تخلیه خانه
bank sluice U دریچه تخلیه
depletion layer U ناحیه تخلیه
discharges U تخلیه بار
depletion zone U ناحیه تخلیه
depletion barrier U ناحیه تخلیه
battlefield evacuation U تخلیه پزشکی
discharges U تخلیه الکتریکی
chain of evacuation U سیستم تخلیه
residual discharge U تخلیه مانده
road clearance U تخلیه جاده
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
clearing out [of a place] U تخلیه [فضایی]
corollary discharge U تخلیه تبعی
debarkation net U تور تخلیه
corona discharge U تخلیه الکتریکی
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
rotary discharger U تخلیه گر گردان
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
defecation U تخلیه شکم
relief well U چاه تخلیه
dejecta U تخلیه مدفوع
discharge U تخلیه الکتریکی
coefficient of discharge U ضریب تخلیه
surging discharge U تخلیه نوشی
catharsis U تخلیه هیجانی
lightning discharge current U جریان تخلیه
area evacuation U تخلیه منطقهای
corona discharge U تخلیه کورونا
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
sluiceway U دهانه تخلیه
site clearance U تخلیه کارگاه
discahrge pipe U لوله تخلیه
discharge gate U دریچه تخلیه
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge U تخلیه الکترونها
electrical discharge U تخلیه برقی
discharge recorder U تخلیه نگار
discharge resistance U مقاومت تخلیه
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
discharge valve U سوپاپ تخلیه
discharge end U محل تخلیه
discharge pressure U فشار تخلیه
discharge opening U مجرای تخلیه
discharge opening U راهگاه تخلیه
exhaust chute U ناودان تخلیه
discharge head U ارتفاع تخلیه
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
discharge nozzle U فواره تخلیه
evacuant U تخلیه کننده
escape channel U مجرای تخلیه اب
internal discharge U تخلیه داخلی
discharge of chips U تخلیه براده ها
discharge velocity U سرعت تخلیه
drain plug U پیچ تخلیه
sluiced U دریچه تخلیه
sluices U دریچه تخلیه
medical evacuation U تخلیه بهداری
medical evacuation U تخلیه پزشکی
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
neural discharge U تخلیه عصبی
medical evacuation U تخلیه بیماران
sluice U دریچه تخلیه
main discharge U تخلیه اصلی
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
electric discharge U تخلیه الکتریکی
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
undulatory discharge U تخلیه مواج
oscillating discharge U تخلیه مواج
discharger of a capacitor U تخلیه خازن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com